
اساسی ترین مشکلی که در هنگام اجرا پروژه دانش سازمانی خود را نشان میدهد، تولید دانش نیست. بلکه استفاده از دانش ایجاد شده و گسترش آن است
دانشی که ایجاد شده باشد، اما استفاده نشود،هیچ فایده ای ندارد
اولین مشکلی که نمود پیدا میکند این است که قبلاً دانش به صورت سینه به سینه نقل میشد که ایراداتی داشت
- انتقال دانش کند بود
- احتمال دخل و تصرف در آن وجود داشت
- به مرور زمان بخشی از دانش از بین میرفت
دومین مشکل زمانی نمود پیدا میکند که بخواهیم نظرات و تجربیات یک نفر را به گونه ای برای دیگران نقل کنیم که برای آنان قابل استفاده باشد.
مسلماً فردی که سالهاست در خط تولید کار میکند، میداند که اگر از قطعات خط، صدای خاصی بلند شود ، دلیلش این است که یک پیچ شل شده است اما چطور باید این صدا را برای دیگران تشریح کرد ؟
بنابر این متوجه می شویم که برخی از بخشهای دانش سازمان به راحتی قابل انتقال نیستند
همچنین روشهای قدیمی انتقال اطلاع بسیار کند بوده اند. امروزه ابزارهای جدیدی وجود دارند. ارتباطات اینترنتی، سرعت گردش اطلاعات را بسیار بالا برده است.
شبکه های اجتماعی که بر بستر تلفنهای همراه و در اختیار افراد زیادی قرار گرفته اند، باعث شده اند تا گردش اطلاعات سریعتر شده و در نتیجه به دلیل اینکه افراد در معرض اطلاعات بسیار زیاد و متنوعی قرار میگیرند، حوصله متون آموزشی طولانی را نداشته باشند و همین مساله امر آموزش و انتقال دانش رابا مشکل مواجه کرده است.
به همین دلیل مجریان پروژه های مدیریت دانش باید افرادی را برای این امر بعنوان مسئول انتخاب کنند که از تیپ های شخصیتی با حوصله بوده و همچنین دوره های بازآموزی را در سازمان به صورت مداوم اجرا کنند.
فرآیند بهبود روشهای کاری در سازمان بر مبنای دانش سازمانی، فرآیندی پیوسته است و نمیتوان با یکبار اجرا، تا ابد از نتیجه آن مطمئن بود.